Iranian Forums
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
المواضيع الأخيرة
» كتاب هاي در خواستي
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس أكتوبر 02, 2008 2:17 pm من طرف diana86ir

» رمان پريچهر اثر م. مودب پور
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس أكتوبر 02, 2008 1:48 pm من طرف diana86ir

» نهضت سواد اموزي ايرانيان
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالثلاثاء سبتمبر 30, 2008 7:57 pm من طرف hosein

» چاق سلامتي
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالثلاثاء سبتمبر 30, 2008 7:56 pm من طرف hosein

» ادرس هاي جديد سايت
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالجمعة سبتمبر 26, 2008 9:03 pm من طرف Soheil

» قهوه خانه بابا شهاب
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالجمعة سبتمبر 26, 2008 3:01 pm من طرف کورش

» معرفي و اشنايي با اعضا
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالجمعة سبتمبر 26, 2008 2:59 pm من طرف کورش

» آدرس جديد انجمن
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالجمعة سبتمبر 26, 2008 5:46 am من طرف Joker_HL

» درووووووووووووووووووووووووووووووووغ دات کام
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالجمعة سبتمبر 26, 2008 5:14 am من طرف Joker_HL

» پوست ومو
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 3:33 pm من طرف b@b@k

» روان شناسي و مشاوره (کليه مسائل مربوط )
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 1:08 pm من طرف b@b@k

» مشورت کن ببين بقيه چي ميگن...(ب خ ش ا ز ا د)
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 12:53 pm من طرف b@b@k

» اي کاش................
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 12:44 pm من طرف b@b@k

» حرف دلتووو بگووو.امروز دلت چي ميخواد؟؟؟؟
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 12:42 pm من طرف b@b@k

» ارتباط با مديران انجمن ( پيشنهادات و انتقادات )
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Emptyالخميس سبتمبر 25, 2008 12:13 pm من طرف farzad

أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
farzad
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
شهاب
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
hosein
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
black night
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
sara
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
DjHB
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
Aliakbar
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
Soheil
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
Joker_HL
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 
stylish353
داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_rcapداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Voting_barداستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Vote_lcap 

جستجو
 
 

نتائج البحث
 


Rechercher بحث متقدم

تدفق ال RSS




داستانهاي ملا نصرالدين

+2
farzad
sara
6 مشترك

صفحه 2 از 2 الصفحة السابقة  1, 2

اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الثلاثاء أغسطس 05, 2008 11:18 am

اره بی داندان داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

روزی اهل ده چاقویی بزرگتر پیدا کرده نزد ملا آورده پرسیدند : این چیست ؟
ملا گفت : این اره است که هنوز دندان نکشیده....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الثلاثاء أغسطس 05, 2008 11:26 am

غرفه بهشتی داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

روز پنجشنبه واعظی بر روی منبر وعظ میکرد که هر کس شب جمعه با عیال خود نزدیکی کند در بهشت غرفه مخصوصی برایش ساخته میشود. زن ملا که تفصیل را شنید همان شب برای ملا نقل کرده هوس غرفه بهشتی نمود. پس از آنکه غرفه ساخته شد خانم گفت: آن غرفه مال تو ، غرفه ای هم برای من بساز.
ملا که نمیتوانست گفت : در بهشت هم مثل دنیا زن و شوهر باید در یک منزل زندگی کنند....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الثلاثاء أغسطس 05, 2008 11:28 am

دیوانگان داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

از ملا پرسیدند: میدانی در شهر ما چند نفر دیوانه است؟
ملا گفت : به جز چند نفر همه دیوانه اند. آن چند نفر هم خالی از یک نوع ددیوانگی نیستند.....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف شهاب الثلاثاء أغسطس 05, 2008 3:00 pm

ممنون سارا جان
منو یاد بچگیم انداختی ،دستت درد نکنه داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368
شهاب
شهاب
مدیر ارشد تالار ایران
مدیر ارشد تالار ایران

تعداد پستها : 1323
Age : 64
Registration date : 2008-07-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 06, 2008 12:58 pm

خوشحالم که خوندین و خوشتون اومد
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 06, 2008 1:06 pm

جنگ رفتن ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

در میان اهالی دو ده جنگ در گرفته بود و آنها بر سر یکدیگر ریخته و از کشته پشته میساختند. عده ای هم از مردم جمع شده و چند نفر از نیرومند ترین پهلوانان شهر را جمع کرده و برای کمک به اهالی یکی از دهکده ها به جنگ فرستادند و ملا هم در میان آنها بود و یک شمشیر و یک سپر هم به وی داده بودند. ملا و سایرین به جنگ رفتند. پس از چند روز ملا با سر شکسته و بدن زخمی بازگشت. پرسیدند برای چه از خودت دفاع نکردی و گذاشتی آنها تو را زخمی کنند؟
ملا گفت : اخر آدمهای حسابی خودتان اگر جای من بودید و در دستهایتان یک شمشیر و یک سپر بود با کجای خود دفاع می کردید.......
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 06, 2008 1:09 pm

کار کردن شکم ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

یک روز ملا در خانه حوابید و به دنبال کار نرفت. زنش وقتی اورا دید که خوابیده گفت: ملا برای چه خوابیده ای و به دنبال کار نمیروی ؟
ملا گفت : تا کی من کار کنم و شکمم بخورد بگذار یکروز هم او کار کند تا من بخورم......


اين مطلب آخرين بار توسط sara در الأربعاء أغسطس 06, 2008 1:12 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 06, 2008 1:11 pm

چرا پیاده داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

ملا خرش را جلو گذاشته و خودش با وجود آنکه باری بر روی بدن الاغ نبود سوار نشده و پیاده از دنبالش حرکت می کرد. شخصی این صحنه را دید و پرسید : برای چه سوار الاغ نمیشوی و پیاده میروی ؟
ملا گفت : مگر من از این الاغ کمترم که آن پیاده برود ولی من سوار شوم.....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الخميس أغسطس 07, 2008 3:08 pm

شوخی کدخدا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

یکروز ملا به اتفاق کدخدا به حمام رفته بود. کدخدا همانطور که بدن خود را میشست از ملا پرسید : راستی اگر من کدخدا نبودم و فقط یک غلام بودم چه ارزشی داشتم. ملا فکری کرد و گفت : ده دینار . کدخدا عصبانی شد و گفت احمق جان ... فقط لنگی که بر بدن خود بسته ام ده دینار قیمت دارد .
ملا بلافاصله گفت : خوب من هم قیمت لنگ را گفتم وگرنه خودت که ارزشی نداری..........
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف farzad السبت أغسطس 16, 2008 9:23 pm

ادامه.............. ادامه.......... ادامه.............. داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 328370
farzad
farzad
Admin
Admin

تعداد پستها : 1688
Registration date : 2008-07-10

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 20, 2008 3:54 pm

مرغ واقعی داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

روزی ملا لک لکی خریده و به خانه برد ومشغول تماشای او شد. دید منقار و پاهای لک لک بلند و زشت است. برخاسته منقار و هر دو پای او را برید. در نتیجه لک لک مرد و بر زمین افتاد پس او را از زمین برداشته و به دیوار تکیه داده
گفت : حالا شدی مرغ واقعی
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 20, 2008 3:57 pm

عر عر کردن خر ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

ملا مقداری پیاز بار خر خود کرده و در کوچه و بازار شهر میگشت. ولی هر بار که می خواست فریاد بزند و مردم را از خوب و ارزانی پیازهایش با خبر کند خرش شروع به عرعر کردن می نمود و نمی گذاشت ملا فریاد بزند. ملا چند بار خواست فریاد بزند ولی با عرعر خر روبرو شد و سرانجام عصبانی شد و
خطاب به خر خود گفت : ببینم آیا تو پیاز ها را می فروشی یا من.....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 20, 2008 4:00 pm

شباهت داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

روزی شخصی به دیدن ملا آمد. ملا از او پذیرایی کاملی کرده تمام روز را با او بسر برد. شب هنگام که مهمان اراده رفتن کرد ملا پرسید : اسم شما چیست؟ مهمان جواب داد : پس برای چه از من پذیرایی کردید؟
ملا جواب داد : چون عمامه و چین ات نظیر عمامه و چین خودم بود تصور کردم خودم هستم......
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 27, 2008 3:41 pm

خام طمعی داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

ملا شبی در خواب دید که شخصی میخواهد نه سکه طلا به او بدهد ولی او از گرفتن امتناع ورزیده خواهش کرد که نه را به ده مبدل کند. در همین موقع از خواب بیدار شده چون پولی در دستش نبود دوباره دیدگان را بست و دست دراز کرد و
گفت : عیب ندارد همان نه سکه را بده قبول دارم........
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الأربعاء أغسطس 27, 2008 3:44 pm

برای عروسی داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

زن ملا شبی میگفت : پسر ما بزرگ شده و آرزوی عروسی او را دارم. ملا گفت : این روز ها پولی در بساط نیست . زن گفت: خر را بفروش خرج عروسی کن. بعد گفتگوهای دیگری پیش آمد و عروسی فراموش شد. پسر ملا که تصور میکردند در خواب است، سر از زیر لحاف برداشته
گفت: بابا چرا حرف از خر نمیزنید.........
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف شهاب الخميس أغسطس 28, 2008 8:32 pm

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 3700

بازم میخوایم
شهاب
شهاب
مدیر ارشد تالار ایران
مدیر ارشد تالار ایران

تعداد پستها : 1323
Age : 64
Registration date : 2008-07-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الإثنين سبتمبر 08, 2008 1:46 pm

سهم ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

در فصل بهار ملا با دوستانش برای یک هفته به باغ دلگشایی رفتند. و این مدت را در نهایت سرور و خوشی به پایان بردند. آنقدر به آنها خوش گذشت که تصمیم گرفتند یک هفته دیگر هم در آنجا بمانند. هر یک سهمی از لوازم را به عهده گرفت. یکی گفت نان با من،یکی گوشت و یکی میوه جات ، دیگری برنج و یکی روغن و در اخر نوبت به ملا رسید و
او گفت: اینطور که شما تهیه دیده اید مهمانی آبرومندی خواهد بود و اگر من رو گردانم لعنت خدا سهم من......
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف شهاب الإثنين سبتمبر 08, 2008 1:53 pm

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 18910 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368
شهاب
شهاب
مدیر ارشد تالار ایران
مدیر ارشد تالار ایران

تعداد پستها : 1323
Age : 64
Registration date : 2008-07-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الإثنين سبتمبر 08, 2008 2:57 pm

جشن همسایه ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

مردی به ملا گفت : همسایه ات امشب جشن زنا شویی دارد. ملا گفت : به من چه ؟ آن مرد گفت :در خانه او گفتگو درباره فرستادن یک سینی شیرینی برای شما بود . ملا گفت : به تو چه؟.....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الإثنين سبتمبر 08, 2008 3:00 pm

دزد در خانه ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

یک شب دزدی به خانه ملا آمده بود و همه جا را میگشت که چیزی پیدا کند و ببرد ناگهان ملا از آواز پای او بیدار شد و تا او را دید گفت : آنچه تو در شب تاریک میجویی ما در روز روشن جسته ایم و نیافته ایم.........
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف sara الإثنين سبتمبر 08, 2008 3:05 pm

دل و جگر ملا داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 225726

ملا بارها دل و جگر خریده بود و به زنش داده بود که بپزد و هر بار زنش تنها خورده بود و به او نداده بود روزی ملا به تنگ آمده و از او پرسید : این همه دل و جگر که من خریدم چه شد؟ زنش پاسخ داد : همه را گربه خورد. ملا برخاست و دیگ را برداشت و در بکس قفل کرد زنش پرسید : چرا دیگ را در بکس قفل کردی؟
ملا پاسخ داد : گربه ای که دل و جگر می خورد دیگ را هم که چند برابر آن ارزش دارد خواهد خورد .....
sara
sara
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات
مدیر ارشد بخش فرهنگ و ادبيات

تعداد پستها : 916
Registration date : 2008-07-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف شهاب الإثنين سبتمبر 08, 2008 3:28 pm

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 827368 داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 293235
شهاب
شهاب
مدیر ارشد تالار ایران
مدیر ارشد تالار ایران

تعداد پستها : 1323
Age : 64
Registration date : 2008-07-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف کورش الإثنين سبتمبر 08, 2008 6:33 pm

با سلام خدمت سارا خانم عزیز
واقعا حسن انتخاب داستانهای ملا نصرالدین را به شما تبریک میگویم
زنده باد دخترهای گل ایران
کورش
کورش
کاربر انجمن
کاربر انجمن

تعداد پستها : 233
Age : 59
Registration date : 2008-08-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

داستانهاي ملا نصرالدين - صفحة 2 Empty رد: داستانهاي ملا نصرالدين

پست من طرف شهاب الإثنين سبتمبر 08, 2008 7:08 pm

کورش بهت گفتم که جای خوبیه اینجا ، پس به همه بگو
شهاب
شهاب
مدیر ارشد تالار ایران
مدیر ارشد تالار ایران

تعداد پستها : 1323
Age : 64
Registration date : 2008-07-28

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 2 از 2 الصفحة السابقة  1, 2

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد